None


دوران کودکی به عنوان دوره ای از زندگی تلقی می شود که مملو از شادی و بی گناهی است و در آن احساس امنیت، مراقبت و محبت وجود دارد. این دوره، که اغلب با حمایت خانوادگی همراه است، زمینه ساز برقراری روابط پایدار و امن در دوران بزرگسالی می شود. با این حال، برای بسیاری از کودکان، این تصویر ایده آل با واقعیت های تلخی که در زندگی تجربه میکنند، مغایرت دارد و این تجربیات ناخوشایند می توانند تاثیرات عمیق و دائمی بر زندگی آنها در بزرگسالی بگذارند.

آسیب های دوران کودکی می تواند اشکال مختلفی داشته باشد:

- تجربه آسیب های فیزیکی یا اعمال ناشایست جنسی

- مشاهده حوادث آسیب زا

- رنج بردن از یک بیماری جدی که نیازمند عمل جراحی و بستری در بیمارستان است.

- دیدن خشونت در محیط خانه

- مواجهه با موارد شدید آزار و اذیت 

 

تاثیر تجارب تروماتیک کودکی در بزرگسالی

آسیب های دوران کودکی می توانند پایه های ثبات عاطفی و اعتماد به نفس کودک را سست کنند، این اثرات منفی ممکن است تا سال های بزرگسالی ادامه یابند. تجربیات تروماتیک کودکی می توانند در بزرگسالی منجر به مشکلاتی چون شرم، گنا، انزوا، دشواری در برقراری ارتباطات سالم، نوسانات خلقی، افزایش اضطراب و افسردگی و خشم شوند.

در صورتی که کودکان توسط افراد نزدیک، که غالبا نقش مراقبتی دارند، مورد آزار قرار گیرند، این می تواند بر توانایی آنها در ایجاد پیوند های عاطفی موثر در آینده تاثیر بگذارد و اعتمادشان را به شدت خدشه دار کند. بازسازی اعتماد و ترمیم آسیب های وارده می تواند فرایندی طولانی و پیچیده باشد.

اختلالات مربوط به دلبستگی در بزرگسالی

در مورد کودک آزاری سرپرست یا والدین، تعدادی از اختلالات دلبستگی بزرگسالان ممکن است رخ دهد. این موارد می تواند شامل موارد زیر باشد:

  •  دلبستگی طردکننده-اجتنابی: این شکل از دلبستگی زمانی حاصل می‌شود که مراقب، نیاز کودک را نادیده می‌گیرد یا رد می‌کند. وقتی آن کودک بالغ می شود، ممکن است تصمیم بگیرد که فوق العاده مستقل باشد تا از طرد شدن مجدد خود محافظت کند.
  • دلبستگی ترسناک-اجتنابی: وقتی کودکی در معرض سوء استفاده و بی توجهی قرار می گیرد، طبیعی است که از صمیمیت و روابط نزدیک ترس داشته باشد. در بزرگسالی، آنهایی که دلبستگی اجتنابی ترسناک دارند، اغلب بی اعتماد هستند و در به اشتراک گذاشتن احساسات مشکل دارند.همه ی این موارد نشان دهنده تاثیر دوران کودکی در بزرگسالی می باشد.
  • دلبستگی مضطرب-مشغول: این افراد در بزرگسالی ممکن است وابسته یا نیازمند به نظر برسند و اغلب نیاز به تأیید مکرر در روابط دارند. آنها هرگز به طور کامل احساس امنیت نخواهند کرد. زیرا دوران کودکی آنها با والدینی سپری شده است که امنیت عاطفی وجود نداشته است. دوست داشتن کودک و سپس طرد مکرر آنها باعث می شود که کودک به طور مداوم جایگاه خود را زیر سوال ببرد و نیاز به تایید مداوم دارد.

اثرات طولانی مدت ترومای دوران کودکی

تروماهای کودکی می‌توانند تأثیرات گسترده و متنوعی بر کودکان داشته باشند، که این تأثیرات به شدت آسیب و ویژگی‌های فردی کودک بستگی دارد. کودکانی که در محیط‌هایی بدون حس امنیت و حمایت بزرگ می‌شوند، ممکن است به روش‌های خاصی برای مقابله با چالش‌ها روی آورند و در نتیجه، به شدت نسبت به رفتارها و واکنش‌های دیگران حساس شوند، همیشه نگران واکنش‌های خشم‌آلود باشند و یاد بگیرند که احساسات خود را سرکوب کنند و با شرایط سازگار شوند، حتی اگر این به معنای پنهان کردن ترس، خشم
و اندوه باشد.
 
بر اساس گزارشات شبکه ملی استرس تروماتیک کودک، رابطه‌ای مستقیم بین آسیب‌های دوران کودکی و انتخاب‌های پرخطر در زندگی وجود دارد، مانند استعمال دخانیات، برقراری روابط جنسی بدون حفاظت و افزایش خطر ابتلا به بیماری‌های مزمن نظیر بیماری‌های قلبی و سرطان. کسانی که در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند، ممکن است در بزرگسالی با استرس و اضطراب مواجه شوند، که این می‌تواند منجر به علائم جسمانی و مشکلات عاطفی شود.
 
در نهایت، تروماهای کودکی می‌توانند بنیان‌های ناپایداری را برای فرد ایجاد کنند که تا پایان عمر ادامه دارد. تجربیات کودکی ما و احساس امنیتی که در آن دوران داشته‌ایم، به طور قابل توجهی بر مسیر عاطفی و گاهی اوقات جسمانی ما در دوران بزرگسالی تأثیر می‌گذارد، از این رو، تأثیر دوران کودکی بر بزرگسالی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
 
درمان تروماهای کودکی
 
درمان شناختی-رفتاری (CBT) به دنبال شناسایی و اصلاح ارتباط بین اندیشه‌ها، احساسات، و رفتارهای ماست و بر رویارویی با مشکلات و نشانه‌های کنونی تمرکز می‌کند. این روش درمانی به ما کمک می‌کند تا الگوهای فکری ناسازگار را که ممکن است بر روابط و کیفیت زندگی ما تأثیر منفی بگذارند، شناسایی و تغییر دهیم.
 
روان‌درمانی پویشی، در مقابل، به بررسی ضمیر ناخودآگاه و تأثیرات عمیق تروما بر فرد می‌پردازد. این رویکرد به فهمیدن چگونگی تأثیر تروما بر روابط و تجربیات کودکی می‌پردازد و به بیمار کمک می‌کند تا مکانیسم‌های مقابله‌ای که در زندگی‌اش به کار می‌برد را درک کند.
 
درمان پردازش شناختی (CPT)، یک شاخه تخصصی از CBT است که بر فهم تروماهای کودکی تمرکز دارد و از آموزش‌های روانی برای افزایش آگاهی از ارتباط بین افکار و احساسات استفاده می‌کند. این درمان به بیماران کمک می‌کند تا افکار خودکار را شناسایی کرده و باورهای ناشی از تروما را ارزیابی و تصحیح کنند.
 
مواجهه درمانی روایتی (NET) به بیماران کمک می‌کند تا یک داستان زمانی از زندگی خود بسازند، با تمرکز بر رویدادهای آسیب‌زا و همچنین لحظات مثبت، به منظور بازسازی تجربیاتشان.
 
درمان مواجهه طولانی‌مدت، که اغلب برای درمان PTSD استفاده می‌شود، شامل قرار دادن بیمار در معرض محرک‌های مرتبط با تروما به صورت in vivo (در واقعیت) یا خیالی (در ذهن) است، با هدف کاهش علائم منفی و رسیدن به یک رویکرد سالم‌تر نسبت به تروماهای کودکی. این روش‌ها به بیماران کمک می‌کنند تا با خاطرات آسیب‌زا به شیوه‌ای مؤثر و غیرمضر مواجه شوند.
 
دوره کودکی بخشی بسیار مهم و حساس از زندگی است که نباید تأثیر آن را در لحظات کنونی خود دست کم بگیریم. تروماهایی که در این دوران تجربه می‌کنیم می‌توانند همچون زخم‌هایی باشند که به درستی التیام نیافته‌اند و برای بهبودی کامل به زمان، مراقبت دقیق، توجه و تفکر نیاز دارند. با این حال، فارغ از نوع تجربیاتی که در گذشته داشته‌ایم، امکان بهبود و بازیابی وجود دارد.
 
 

 

برای ارسال نظر لطفا وارد شوید.